کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست.
نمونههایی از کاریکلماتورهای پرویز شاپور
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد،ماهیها صلوات فرستادند. اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم،قفسی به بزرگی آسمان میسازم. به عقیده گیوتین،سر آدم زیادی است. به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد. قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست. به نگاهم خوش آمدی. قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد. برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگزارم. گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است. روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند! غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد. بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند!